خانم م.م
جالبه برام.خیلی وقتا خیلی ناخواسته دل می شکونیم.خیلی ناخواسته دیوار اعتماد بینمون رو خراب می کنیم.فکر می کنم توی سریال یه قطعه زمین بود یه بخشی از دیالوگ خانم رویا تیموریان بود به آقای ارجمند که می گفتن:دیوار اعتماد خشت خشت می ره بالا اما یه باره می ریزه.حالا من می گم وقتی این دیوار بریزه دیگه نمی شه مثل اولش.دیگه صاف نیست. قضیه از این قراره :سر کلاس تست هندسه آقای ب استراحت داد بچه ها به آ.ف اصرار کردن که پاشو و ادای معلما رو در بیار.در کلاس باز بود.از اتفاق در کلاس خ م.م هم باز بود و دوست ما ادعای ایشون رو در آورد(بعدا به عنوان یاد آور نوشت:ایشون دبیر حسابام و گسسته ما بودن.یه خانم ماه و فرشته و واقعا با سواد) خ م.م گوشای تیزی دارن و مت...