دلم هوش نوشتن کرد
دلم هوس نوشتن کرده هر چند که زیاد وقت ندارم گوشیمو تحویل مدرسه دادم تا بعد کنکور خدا می دونه چقدر وقتم باز شده.
این چند وقت برنامم فشرده تره آخه تراز قلمچی باب طبعم نبود امتحان بعدی بیست خرداده.
برای امتحانات ترم مدرسه قراره پانسیون مطالعاتی بشه تا ساعت هشت شب.شاید شرکت کنم.
هفت ماه مونده تا کنکور این روزا یه طوری شدم خیلی چیزا برام اهمیت قبل رو نداره. این موضوع خیلی اذیتم می کنه.خودمو قانع می کنم که شاید به خاطر کمبود وقتم اما خب چمی دونم.
دیروز به بچه ها می گفتم اولین روزی که چایی دبیری رو دفتر خوردم حتما بتون شیرینی می دم.نوشتم که یادم نره
امسال زنگ دینی هر هفته بچه ها شیرینی می دن هم دینیمون خوشمزه تره همم بین خوردن کیک و شیرینی کلی گپ می زنیم.هفته بعدم من به نیت سال مامانی حلوا می برم
چه زود دو سال شد.
شنبه هفته پیش امتحان هندسه داشتیم و خانم مفخر مثل همیشه یادش رفت ما هم چیزی نگفتیم.حالا خانم ناراحت شد اما واقعا کار ما اشتباه نبود. ایشون باید برنامشون یادشون می بود.
چیزای دیگر هم هست که بعدا می نویسم.
پ.ن : چقدر این نوشته هر دم بیله